| یکی بود یکی نبود تو دنیا،یه جوون خسته بود | |
| میون کلبه قلبش،دختری نشسته بود | |
| روزا با طلوع خورشید،پا میشد به یاد اون | |
| شبا از بوسه مهتاب،سر میذاشت به خاک اون | |
| عسلی چشم عسلی پوست تنش مثل پری | |
| کفپلی لپ تپلی شازده خانم یه گل پری | |
| عسلی چشم عسلی پوست تنش مثل پری | |
| کفپلی لپ تپلی شازده خانم یه گل پری | |
| پسرک هیچی نداشت،زیر سقف آسمون | |
| عاشق دختره بود، با یه قلبی مهربون | |
| اما اون دختر بد، فکر شاه پریون | |
| دلشو شکست و رفت،پی شازده ای جوون | |
| عسلی چشم عسلی پوست تنش مثل پری | |
| کفپلی لپ تپلی شازده خانم یه گل پری | |
| عسلی چشم عسلی پوست تنش مثل پری | |
| کفپلی لپ تپلی شازده خانم یه گل پری | |
| میون خاطره ها گم شد و رفت صدا میاد | |
| خودشو غصه و شوق سپرد به موج دریا | |
| حتی قلب یخ زده اش گرمی آفتاب نمی خواست | |
| تو شبای بی کسی بوسه مهتاب نمی خواست | |
| همهﺀ عشق و وجودش آرزوهاش همون بود | |
| همهﺀ بود و نبودش خواستنی هاش همون بود | |
| همون بود همون بود | |
| عسلی چشم عسلی پوست تنش مثل پری | |
| کفپلی لپ تپلی شازده خانم یه گل پری | |
| عسلی چشم عسلی پوست تنش مثل پری | |
| کفپلی لپ تپلی شازده خانم یه گل پری |